تراوش

برای نوشتن

تراوش

برای نوشتن

میدونی خراب کدوم لحظه ام؟! 

اون موقع که آشغالا و مورچه ها رو یه جا با جارو جمع کردی و مورچه ها فک میکنن چه فوز عظیمی شامل حالشون شده...دریغ از این که چند لحظه ی دیگه مهمونی تموم میشه و همه از اون کله گنده های دندون دار(دانه درشت!) تا کارگر ساده با خوراکیاشون  میرن تو سطل آشغال... 

بغض داره...جدا بغض نداره؟

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.