تراوش

برای نوشتن

تراوش

برای نوشتن

لبخند...!شادی...!شادمانی....!نشاط...!

سلام 

خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا نمی خوام اینو بگم....دوس ندارم بگم....خوشم نمیاد بگم....ولی....از هیچی لذت نمیبرم....این است افسردگی.... 

 

اه اه از این آدمایی که همش ابراز ناامیدی و افسردگی و ....میکنن بدم میاد....ولی از هرچی بدت بیاد سرت میاد... 

 

یادش به خیر قبلنا قشنگ تر مینوشتم.... 

 

عامو حوصله هیچی ندارم.... 

 

حتی خاطرات گذشته....چمی دونم... 

 

دخترم بیخیال.... انسان باش ...سخته ولی ممکنه... 

 

نظر سیاسی من:  

مجرما باید محاکمه شن...ولی اصلاح طلبا نباید تکفیر شن و حذف شن...و هر ضد انقلابی که خودشو سبز کردو نباید اصلاح طلب نامید... 

 

نظرم شبیه نظرای ابوموسی اشعریه؟!  

دور از جون....  

 

منطقیه ...نیس؟ 

 

خوش بینانه است؟

 

عامو همه که خائن نیستن.... 

چمی دونم .... حوصله این چیزا رو  هم ندارم! 

 

آخه نمیشه که یه مشت بیان مملکتو هفت هشت ماه بریزن به هم بعد ما بگیم خببببب.... لویی جرگه و آشتی آشتی!!  

 

تا از فردا همه بریزن بیرون هر کار خواستن بکنن بعد آخرش بگن  وحدت و این طور صحبتا و خب دیگه خوب میشه!! 

  

 

اوفیش....حالا احساس بهتری دارم!

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.