تراوش

برای نوشتن

تراوش

برای نوشتن

۸۹

سلام 

 

میگن بعضی ف.ی.ل.ت.ر.ش.ک.ن ها ! رد پا هم نمیذاره... چه خوب؟ کمتر تو دنیا همچین چیزایی پیدا میشه ها... اگه تصادف کنی یه وری بشی دیگه بهت نمیگن جاش رو صورتت مونده میگن داغون شدی... بعضی وقتا اصلا کسی ببیندت نمیشناسدت... یا اگه دستت بسوزه بسته به میزان سوختگی جاش میمونه... رد پاش میمونه... بعضی زخما با اینکه خیلی عمیق نیستن مدت ها باید بگذره تا اثرش بره... تا حالا دستتون با با بخار کتری سوخته؟ خیلی معلوم نیست ولی یه جوری زمخت میشه پوست آدم یکمی هم تیره... البته به نوع پوستت هم بستگی داره. بعضیا جای کوچکترین زخمی تو روحشون میمونه...!

 

 یادمه خیلی بچه بودم یه سرسره ی طویلی زحمت کشیده بودن تو پارک کوهپایه ساخته بودن که از بیرون شبیه یه اژدهای گنده بود که دهنشو باز کرده و ما داریم از زبون مبارکش لیز میخوریم و میایم پایین! ولی لامصب خوش تراش نبود! یعنی این آهناش همچین مث اره از بعضی نواحی زده بود بیرون. ما هم دست کوچولومون از بالا تا پایین سرسره با این لبه ی اره ی مهربون آشنا کردیم. انقدر ترسیده بودم که دستمو باز نمیکردم. خیلی وقت از اون زمان گذشته ولی کف دستم دقت که کنی هنوز جاش هست.  

 

 

گناها شبیه همین زخما هستن. انواع دارن. هر کدوم یه جور اثر میکنن. جاشون یه جور تو روح آدم میمونه. خدا کنه جاشون بره.  

  

رمضان یعنی سوختن... خدا کنه بسوزن و جاشونم نمونه...

نمیدونم تا رمضان باز هم پستی خواهم داشت یا نه... ولی شما فعلا صلوات بفرستید تو ماه شعبان تا ببینیم رمضان چی میشه. 

 

نمیدونم فیلتر شکن به کل اینا چه ربطی داشت... شاید مث رمضون میمونه... کارشو میکنه رد پا هم نمیذازه! خب دیگه ما از فیلترشکن یه الهام خوب گرفتیم و ادامه دادیم!

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.