تراوش

برای نوشتن

تراوش

برای نوشتن

بی عنوان!

به نام خداوند بخشنده ومهربان 

گاهی هم آدم دوست دارد اینطور شروع کند! 

این روز ها میگذرند....!و من میرم وبرمیگردم!میگن تو دوران حکومت امام زمان همه به خاطر خودش ذات اقدس اله را عبادت میکنن....چه لذت بخش... 

به وضوح میبینم که چگونه پشتم ایستاده اند و حواسشان به همه ام و همه مان هست....خدا زودتر برساندشان... 

چقدر حیف....افسوس ودریغ برای لحظاتی که غافلیم یعنی افسوس و دریغ بر همه ی عمرمان.... 

امروز به طور کاملا ناگهانی و اتفاقی رفتم طرح آموزش بصیرت نهاد....بغض میکردم از بودن صاحب الزمان ونبودن من...متوجه اید که... دلم خیلی گرفت از غیبتم خدایا حضور من رو نزدیک و نزدیکتر بفرما باشد که ظهورش نزدیک شود... 

واقعا این شعر نیست که امام حاضرندو ما غائبیم.... 

سخنران طرح بصیرت میگفت:امام زمان بهترین وسیله برای عشق ورزیدن به خداست...دقیقش رو یادم نمیاد...ولی ....چه عالی که خداوند زمین رو از یک انسان ایده آل خالی نذاشته... 

در مباحث الکترونیک و شاید باقی مباحث یه ایده آل وجود داره یه واقعی و هیچ پارامتر ایده آلی وجود نداره فقط برای محاسبات از ایده آلها استفاده میشه...ولی امام زمان هم ایده آله هم واقعی ...چه عالی وزیبا... 

ویه چیز دیگه که تو الکترونیک وجود داره trade off هست.یعنی برای بهبود عملکرد یه المان از یه پارمترای دیگه اش صرف نظر میکنیم...یعنی اگه یه چیزش خوب شد یه چیز دیگش خراب میشه...ولی امام زمان trade off نداره....چه عالی.... 

خدا کند که دلیل آفرینشمون رو فراموش نکنیم...و قدر روحی که درمون دمیده شده رو بدونیم..

تهروان!

سلام 

گاهی آدم دوست دارد با سلام شروع کند...دلم خیلی گرفته است جایی میخواستم..جز اینجا نیافتم... 

همه جا سبز و دیدنی شده ولی هیچ چیز چون دل خوش دل انسان را خوش نمیکند...انسان دوست دارد خوش باشد حتی اگر خودش را گول بزند... 

هوا نرم و تازه وخنک...و من پر از اندوه...دور از جون!  

امان از دست این نفس...امان... 

همیشه به ندای درونتون گوش بدین وگرنه بد میبینین!

خدانگهدار...

بسم الله الرحمن الرحیم 

من دیگه دارم میرم تا به یاد یار و دیار آنچنان بگریم زار...که را ه و رسم سفر از جهان براندازم  

امروز ۶ عصر میروم

تراوش جدید: 

همون طور که گناه باعث سلب توفیق میشه...سلب توفیق هم باعث گناه میشه...یعنی یه مستحباتی رو انجام میدی...حتی با کسالت شاید ولی همون هم از هیچی بهتره...جلوی بعضی از گناها رو شاید بگیره اگه اون عمل مستحبی حذف بشه...شاید باعث گناه بشه... 

اصلا خود خدا میگه ان الصلوه تنها عن الفحشاء والمنکر...  

باید بیشتر بخونم تا این شایدها حذف بشه... 

فعلا همین!

خاطره؟

سم الله الرحمن الرحیم 

یه خاطره از یه روز دارم...!یه روز که خیلی گرفته بودم....از چی؟از شکستن یک پیمان...روی تختم توی خوابگاه...تخت بالا که پنجره قشنگ کنارشه...منظره هم بسیار زیبا...ولی شب بود...هم شب بود هم شب بود....آه.... بچه ها مشغول پایکوبی از نوع کردی...عربی ...وغیره بودن...نیگاشونم نمیکردم...خیلی ناراحت بودم از آدم و عالم...یه دفعه با یه سرعتی شال و کلاه کردم و رفتم تو محوطه دانشگاه...جایی بین جایگاه رئیس دانشکده و محل شکستن پیمان...جای خیلی خوبی بود...رو به قبله...هم بد بود هم نه...خوابیدم چنان که در قبر لحد بر سرم نهند...گذشت و تجدید عهد کردم...میان درخت هایی که نمیشناسمشان...  

وارونه است چون در حالت درازکش گرفته شده...در ضمن در یه روز دیگه! 

یادمون باشه اگه (احیانا فارسیش چی میشه؟)همون عهدمون رو شکستیم...هیچ ناراحت نشیم...نه هیچ ها....ولی این ناراحتی نباید باعث شه که بگیم نههههههههههه(کلاه قرمزی)من آدم عهد و پیمان نیستم...و تا تهش میرم(معاذالله). 

برگرد به قول رهرو یادمون باشه صد بار اگر توبه شکستیم باز آییم...ولی اینجا یه نکته هست(خانم آقا ناصر**!!!)یه موقع این باعث نشه به امید توبه گناه کنیم...که خناس از یادمون میبره... 

اینجاست که محسنات این تحقیق الکیا معلوم میشه...خناس از تحقیق الکی تفسیره!تا قسمت معنوی آدم چی باشه... منظورم از الکی این نیست که تفسیر چیز الکییه معاذالله یا تحقیق کار الکییه اینی که میخوام بگم رو از تفسیر نمونه آوردم...منظور اینه که ما الکی میگیریمش ولی شاید همچین چیز خوبی توش قسمتمون بشه.

خلاصه ی داستان اینه:آیه ای نازل میشه که خداوند میگه اگه بنده ها گناه کنن وتوبه کنن من میبخشمشون...شیطون یعنی ابلیس خیلی ناراحت میشه و میره روی یه کوه وهمه ی شیطونا رو صدا میکنه میگه همچین آیه ای نازل شده پیشنهادات وانتقادات پذیرفته میشه...بنویسید بندازید تو صندوق!!هر کی یه پیشنهاد میده...ابلیس نمیپسنده....تا اینکه یکیشون به نام خناس میگه:من میام به امید توبه بنده های خدا(من وشما رو میگه)رو به گناه وامیدارم بعد......توبه رو از یادشون میبرم.... اون موقع بود که ابلیس خیلی خوشش میاد و میگه ایول خوشم اومد(شیرازی بوخونید ولی من به شدت شیرازی بودن ابلیس رو تکذیب میکنم!)...اینههههههههه!

پس حالا شد دو نکته:۱.به امید توبه گناه نکنیم...که خناس در کمینه 

                            ۲.اگه احیانا(فارسیش)توبه شکستیم برگردیم...که جلو ضرر رو هر وقت بگیریم نفعه! 

**یکی از خانم های دانشجوی تربیت دبیر که خصوصیت دبیر بودنشون رو همیشه حفظ میکنن...حتی در جلسه توجیهی خوابگاه!!اتفاقا خیلی هم با صفا هستن!از خواهران اهل خطه سبز شمال هستن

بی ربط

به به دوباره آمد فصل بهاری 

بلبل چقد میخواند با بیقراری 

چقد قشنگ وزیباست آینه وشمعدون 

سیف سماق سکه سنبل قورمه فسنجون  

عید آمده دوباره شادی و خنده 

لفطا نشه فراموش عیدی بنده (۲) 

الآن میگن میاید یک دسته مهمان 

شیرنی اینجا آجیل اونجا میوه فراوون 

خوشمزه و شیرین آبدار وتازه 

دیگه طاقت ندارم دسم درازه 

آخ دهنم آب افتاد دلم به تاپ تاپ افتاد(۲) 

دلم به تاپ تاپ افتاد آمد بهاران   (مرده ی این مصرعم) 

سال جدید رسیده خوشحال وخندان (۲) 

تولد عید شما مبارک(چند بار!) 

عید شما مبارک

 

این شاهکار هنری ایرج طهماسب هست!!! 

 

 

مامان من نسبت به همه ی کائنات احساس مسئولیت میکنن!!اینم محض خالی نبودن عریضه!